ازدواج موقت و پیشینه آن
[ازدواج موقت به رغم تردیدناپذیرى آن از نگاه فقه شیعه، یكى از موضوعاتى است كه دستكم در دهههاى اخیر از بُعد اجتماعى فرهنگى یكى از مسائل چالشانگیز بوده است و به رغم خوددارىهایى كه در اصل طرح آن به ویژه از سوى متولیان اجتماعى وجود داشته اما عطف توجه اذهان زیادى شده و مباحث قابل توجهى را نیز به خود اختصاص داده است. و همچنان پروندهاى مفتوح است كه از منظر اجتماعى و نیز فرهنگى اما و اگرهاى زیادى در باره آن وجود دارد و گاه اساساً طرح آن را به ویژه اگر با نگاهى كاملاً مثبت و مطلق به آن نگریسته شود دچار مشكل مىكند. سال گذشته كه پیام زن توفیق یافت كار بزرگ ویژهنامه چهارشمارهاى زن در جمهورى اسلامى ایران را در حجم بیش از 1700 صفحه به هدف مرور بر عملكرد 25 ساله انقلاب اسلامى در باره مسائل زن و خانواده را منتشر كند، یكى از موضوعات پیشبینى شده، ارزیابى مسئله ازدواج موقت در سالهاى پس از انقلاب اسلامى بود. اما پس از دریافت مقاله و به رغم نقاط قوت و عالمانه بودن آن، معلوم شد با هدف اولیه همخوانى ندارد و در آن چارچوب نیست. این بود كه درج آن در ویژهنامه به تصویب نرسید و ماند تا در فرصتى دیگر در یكى از شمارههاى عادى مجله منتشر شود. انتشار آن در این سطح نیز با این پرسش مواجه بود كه به رغم دیدگاههاى مختلفى كه در این زمینه وجود دارد اما تلقى و قضاوت نوع خوانندگان محترم از درج مقاله چه خواهد بود؟ در نگاه خود ما ازدواج موقت، یك حكم قطعى در قرآن و سنت و فقه است. این را كسى نمىتواند انكار كند و قطعاً بر اساس مصالح انسانى و اجتماعى و از نگاه واقعبین شرع مقدس به عنوان مكمّل ازدواج دایم و در حاشیه آن قرار داده شده است، اما اینكه چه راهكارهایى در پیش گرفته شود كه با توجه به شرایط اجتماعى فرهنگى جامعه هدف شارع مقدس از این حكم برآورده شود و آن جامعه از پیامدهاى ناگوار و آفتهاى نسنجیده عمل كردن نسبت به آن دور بماند، موضوعى است كه نه نگاه یكسانى در باره آن وجود دارد و نه همه نگاهها با قطع و جزم ارائه مىشود. توصیهها و تأكیدهاى كلى نیز هر چند براى زنده ماندن موضوع مىتواند مفید باشد اما معلوم است كه در حدّ اشاره به مسائل راهبردى و كلان باقى خواهد ماند. مسائلى مانند ازدواج از گونه احكامى نیست كه یك امر كاملاً تعبدّى باشد كه فهم فلسفه و هدف و مقاصد و مفاسد آن به كلى دور از دسترس فهم آدمى باشد. اینها مسائلى است كه در مرحله عمل قابل گفتگو و ارزیابى است، به ویژه براى سیاستگذاران و برنامهریزان جامعه، آن هم در جامعه و جهان و زمانى كه این همه مسائل و واقعیات به هم گره خورده و تأثیر و تأثر متقابل دارد، بخصوص آنگاه كه از موضع مدیریت جامعه و حكومت مطرح و پىگیرى مىشود. به هر حال سخن در این زمینه فراوان است؛ هدف از این مقدمه این بود كه بگوییم چرا مجله به این موضوع پرداخته، و تأكید كنیم پرونده بحث همچنان باز است و آنچه برادر ارجمند و فاضل گرانمایه جناب آقاى جعفرپیشهفرد در اینجا آوردهاند نه نگاهى است كه اختصاص به ایشان داشته باشد و نه دیدگاهى است كه همه آن را بپذیرند؛ راه تفاهم و تقارب آرا، ابراز آنهاست. نویسنده فرهیخته زحمت طرح دیدگاه خود را بر خود هموار كردهاند، امیدواریم دیگران نیز چه موافق و چه مخالف چنین كنند.]* *
1- ازدواج موقت از موضوعات دیرپاى فقاهت اسلامى و از نخستین مسائلى است كه از آغاز اسلام و جوانه زدن اندیشه و احكام و مبانى اسلامى در قالب ساختارى اجتماعى - سیاسى، گفتگو و مباحثه شده است. نكته شگفتآور اینكه با وجود قوى بودن بُعد خصوصى ازدواج موقت و ارتباط نزدیك آن با حریم شخصى افراد، از آغاز اسلام این مسئله ابعاد سیاسى به خود گرفت، به گونهاى كه دستگاه سیاسى و نظام خلافت اسلامى، نسبت به آن موضع گرفت، به دنبال آن، گفتگو از جنبه سیاسى فراتر رفت و پذیرش یا انكار و مخالفت با آن، از شعارهاى اعتقادى و نشانه نگرش فكرى - مذهبى فرقهها و نحلههاى مختلف اسلامى قرار گرفت.
2- اصل مشروعیت و حلال بودن ازدواج موقت، مورد اتفاق نظر و از اجماعات تمامى فرقهها و مذاهب اسلامى است، از این جهت هیچ اندیشور یا فقیهى نسبت به آن تردید و شبهه ندارد.(1) طبق روایات نقل شده از ائمه اهل بیت(ع)(2) همچنین پارهاى از صحابه همچون ابىّ بنكعب و ابنعباس و سعید بنجبیر،(3) در تفسیر آیه: «... فَما اسْتَمْتَعْتُم بِه مِنْهُنَّ فَاتوهُنَّ أُجورَهُنَّ فَریضةٍ ...؛ (نساء، 24) زنانى را كه متعه (ازدواج موقت) مىكنید، واجب است مَهر آنها را بپردازید» قرآن كریم بر اصل حلّیت و مشروع بودن آن مُهر تأیید زده است. همچنین طبق نقل سیرهنویسان و راویان حدیث، در عصر پیامبر اكرم(ص)، نكاح موقت رایج بوده، رسول خدا برخى مسلمانان و یاران خویش را به ویژه در جنگها و غزوات، نسبت به انجام آن سفارش كرده، این روند تا اوایل خلافتِ خلیفه دوم استمرار داشته،(4) از آن زمان به بعد بوده است كه طبق فرمان مشهور خلیفه، توسط دستگاه خلافت، حرام شد. وى نخستین كسى بود كه حكم به حرمت ازدواج موقت داد.(5)
3- نگاه مثبت و خوشبینانه به حكم تحریم ازدواج موقت توسط دستگاه خلافت، آن است كه صدور احكام حكومتى و ولایى، از مهمترین اختیارات حاكم اسلامى است. حاكم بر اساس ملاحظه مصالح اجتماعى و نیازهاى عصر، ممكن است حكمى الهى را به طور موقت ممنوع اعلام كند. تحریم ازدواج موقت از این موارد بوده است.
شاید مصلحتى كه طبق آن حكم تحریم ازدواج موقت صادر شده، آن بوده كه در عصر خلیفه دوم، فتوحات و جهانگشایىهاى اسلامى گسترش چشمگیر یافت؛ با توجه به ورود مسلمانان به كشورهاى تازه فتح شده و نومسلمان بودن مردم آن مناطق، اگر ازدواج موقت آزاد بود و به حال خود رها مىشد، مشكلاتى را براى جامعه اسلامى نوپا پدید مىآورد، از قبیل پیدایش نسلى جدید از افراد مسلمان غیر عرب و اصیل؛ گسترش روابط عاطفى با تازهمسلمانان به ویژه با زنان كه به تازگى به اسلام ایمان آورده بودند كه مىتوانست خطراتى را متوجه جامعه اسلامى كند؛ نفوذ زنان جاسوس در دستگاه سیاسى اسلامى؛ پدید آمدن چهره ناخوشایند از كشورگشایى، یعنى هوسرانى و خوشگذرانى و ... .
این دلایل، طبق مصالح آن زمان براى تحریم ازدواج موقت كافى بوده یا نبوده، نیازمند تحقیق علمى بیشتر است، ولى درخور دقت و تأمل است كه ماهیت احكام حكومتى نشان مىدهد: این احكام دستورهایى موقت و متغیّرند كه طبق مصلحت، صادر و انشا مىشوند و با از بین رفتن مصلحت مزبور، دوباره حكم اولیه به جریان مىافتد. اما این حقیقت و بازگشت در مورد ازدواج موقت اتفاق نیفتاد، گرچه برخى از خلفا همچون مأمون عباسى، اعلام حلال بودن و برچیده شدن حكم حرمت متعه را صادر كردند ولى موفق به اجراى آن نشدند.(6)
به علاوه بزرگانى از صحابه و چهرههاى شاخص آن دوران مثل: ابنعباس، عبداللَّه بنعمر، عبداللَّه بنمسعود، عمران بنحصین، عبدالملك بنعبدالعزیز، بر حلّیت و جایز بودن ازدواج موقت و انكار حرمت شرعى آن تأكید ورزیدند.(7) با این وجود، حكم حرمت، به تدریج از جنبه ولایى و موقتىبودن بیرون رفت و نزد تمامى اهل سنت، چهرهاى ثابت به عنوان حكم شرعى قطعى به خود گرفت! اصرار بر حرمت شرعى آن تا آنجا تداوم یافت كه عدهاى نصّ صریح فرمان خلیفه كه حرمت متعه را به خود نسبت داده بود، فراموش كرده و ضمن پذیرش جواز شرعى اولیه آن اعلام كردند: آیه متعه و حلال بودن ازدواج موقت در زمان حیات رسول خدا منسوخ و باطل گردیده است.(8)
توجه به گزارش پیشینه تاریخى این حكم فقهى از آن رو اهمیت دارد كه حساسیت اجتماعى موضوع و پیوند عمیق آن با مسائل سیاسى آشكار گردد و مشخص شود: بررسى عالمانه و تحقیقى در ارتباط با حكم فقهى ازدواج موقت، تأیید یا رد گسترش و ترویج و تبلیغ در باره آن در حال حاضر و هر گونه راهكار و اقدام عملى در مورد آن، باید با توجه و آگاهى كافى نسبت به رخدادهاى تاریخى این موضوع، نیز واقعیتهاى امروزى مربوط به این موضوع با توجه به آنچه بر سر آن پدیده رفته است باشد تا در پرتو آن امكان بررسى دقیق راهكارها فراهم آید.
برخورد اهل بیت در برابر تحریم ازدواج موقت
4- تحریم حكومتى و سپس شرعى ازدواج موقت گرچه مربوط به یك فرع فقهى بود و با اصول و مبانى اساسى دین ارتباطى مستقیم نداشت، ولى اهل بیت(ع) كه مسئولیت جلوگیرى از كجروىها و بدعتها را بر دوش داشتند با آنكه در بسیارى از فروع فقهىِ دیگر تقیّه مىكردند یا نسبت به بیان حكم واقعى الهى آن حساسیت كمترى نشان مىدادند، در برابر ازدواج موقت شاهد موضعگیرى روشن و آشكار آنان مىباشیم.امیرالمؤمنین على(ع) نخستین چهره تابناك از اهل بیت مىباشد كه برخوردى روشن در برابر تحریم ازدواج موقت برگزید. در حدیثى مشهور و معتبر كه شیعه و سنى راوى آن مىباشند، از حضرت نقل است:
«لو لا أنَّ عمر نهى عن المتعة ما زنى الّا شقىّ؛(9)
اگر نهى عمر از ازدواج موقت نبود، به جز انسانهاى بدبخت، كسى به ارتكاب فحشا تن نمىداد.»
برخورد اهل بیت(ع) در برابر حرمت نكاح موقت چنان بوده است كه طبق نقل برخى از روایات معتبر، امام باقر(ع) حاضر به انجام مباهله نسبت به حلّیت آن در برابر مخالفان بود.(10) برخورد قاطع و صریح امامان معصوم(ع) و تشویق و ترغیبى كه به یاران خویش نسبت به انجام آن داشتند، البته به قصد قربت و با هدف حمایت از حكم واقعى الهى، نیز مخالفت با منكران و بدعتگذاران، و نه به خاطر شهوتپرستى و خوشگذرانى، نیز فرمودهاند(11) اگر كسى متعه را حلال نداند، از ما نیست(12) و دهها حدیثى كه در منابع روایى شیعه در زمینه فضیلت و ارزش این موضوع نقل گردیده، نشان مىدهد ازدواج موقت هر چند كماهمیت جلوه مىكند ولى چنان تأثیرگذار و مهم است كه نمىتوان به راحتى از آن گذشت و آن را به فراموشى سپرد.
5- اباحه و حلال بودن ازدواج موقت كه از مطالب مسلّم و قطعى فقه اهل بیت بود، از ابتدا از حد یك مسئله فرعى بیرون شد و جنبه كاملاً سیاسى یافت بلكه به تدریج از این رتبه نیز فراتر رفت و به یك مسئله مذهبى و اعتقادى تبدیل شد، به گونهاى كه انجام آن نشانه گرایش فكرى و علاقه به مكتب اهل بیت بود. از اینرو در مواردى دیده مىشود اهل بیت به عنوان تقیّه، دوستان خود را از انجام آن باز داشتهاند تا میان مردم قابل شناسایى نباشند.(13) با آنكه در دیگر موارد تشویق و ترغیب فراوان نسبت به آن داشتند، البته با تأكید بر این نكته كه در تشویق ائمه(ع) نسبت به ازدواج موقت، اصالت دادن و موضوعیت یافتن این نكاح مطرح نبوده، بلكه با توجه به وضع پیش آمده، تلاش براى انجام آن وقتى مورد تشویق خاندان عصمت بود كه هدف انجامدهنده، زنده كردن سنت الهى و مبارزه با بدعت و كجروى باشد، از اینرو ازدواج موقت نه به عنوان ابزارى براى شهوتپرستى و هوسرانى بلكه به عنوان وسیلهاى براى نهى از منكر و اجراى احكام الهى مطرح مىگردید. از اینروست كه وقتى امام صادق(ع) از محمد بنمسلم مىپرسد: آیا تاكنون ازدواج موقت داشتهاى و او پاسخ منفى مىدهد، امام مىفرماید: «لا تخرج من الدنیا حتى تحیى السنّة؛(14) از دنیا بیرون مرو مگر آنكه سنت نبوى را زنده كرده باشى.»
روى نیاوردن شیعیان به ازدواج موقت
6- اختلاف نظر و رأى فقهى اهل بیت(ع) در ازدواج موقت با دیگر مذاهب اسلامى، مانند روز، روشن بوده و تردیدى در آن نیست. با این وجود نه تنها این حلال و مباح شرعى، مورد استقبال مسلمانان (كه پیرو مذاهب اهل سنت بودند) قرار نگرفت، بلكه باید پذیرفت این كار حلال، از احكام متروك و فراموش شدهاى شمرده مىشود كه حتى توسط بیشتر پیروان اهل بیت انجام نشد و با رویكردى منفى روبهرو گردید.انجام ندادن ازدواج موقت توسط سُنّىها كاملاً طبیعى بود، چون مذاهب اربعه اهل سنت با آن مخالف بودند و حكومت نیز از این فتوا حمایت مىكرد و مرتكب آن را «حد» مىزد یا لااقل با توجه به اصل «الحدود تدرء بالشبهات؛ اگر شبههاى باشد حدّ اجرا نمىشود» مستحق تعزیر مىشمرد.(15) بدین سبب قبح و زشتى ازدواج موقت میان اهل سنت، در حدّ ارتكاب فحشا بلكه بالاتر از آن رسید، از اینرو پذیرفته است مردم با آن مخالفت كنند. اما میان پیروان اهلبیت(ع) با آنكه حكم و نگرش امامان(ع) را حكم خدا مىدانستند و آنها را حجت خدا روى زمین مىشمردند، حكم ازدواج موقت گسترش نیافت، با وجود آنكه تمامى فقهاى شیعه، به جواز آن فتوا دادند. به طور معمول، اعمال و رفتار جامعه و فرهنگ و آداب و رسوم مردم، از فتاواى فقهى شكل مىگیرد اما چنین فرایندى كه یك قاعده و اصل، در جامعهشناسى شیعى است، در این مورد رخ ننمود. علت را باید كجا یافت؟
7- تردیدى نیست كه شیعیان در پاىبندى و اعتقاد قلبى نسبت به مشروعیت (روا بودن) ازدواج موقت دغدغه خاطرى نداشته و ندارند. با این وجود این حكم شرعى و حلال روشن دینى، نه تنها نتوانست به عنوان یك رسم و روش پذیرفته شده در عرف جامعه رواج یابد، بلكه به عنوان یك عمل تقریباً ناپسند (كه تحریم عرفى دارد و سبب فرودستى و كاهش جایگاه اجتماعى مىشود) با آن برخورد شد؛ این ناپسندى عرفى نسبت به زنان چند برابر مىباشد.
تحقیق و درنگ در روایات نشان مىدهد این قبح و زشتى اجتماعى، امر جدید و نوآمدى نیست و حتى در عصر امامان معصوم مطرح بوده است!(16) بىتردید، تبلیغات منفى بر ضد این ازدواج توسط دستگاه خلافت و مخالفت عمومى (كه پیرو مذهب فقهى دستگاه حاكمه بودند) تأثیر جدى و غیر قابل انكارى در حرمت عرفى داشته است.
به هر حال با وجود روشن بودن حكم شرعى نكاح موقت بر مبناى فقه اهل بیت، غیر اختلافى بودن آن میان فقهاى شیعه، ارائه تألیفات و مقالات و اظهار نظرهاى روشن توسط عالمان شیعى (كه به ابعاد گوناگون فقهى، اجتماعى، فرهنگى، تربیتى و حتى اقتصادى و سیاسى این موضوع پرداختهاند) ولى هنوز همچنان تحریم عرفى و نفرت اجتماعى آن باقى است؛ به گونهاى كه امروزه هم طرح موضوع نكاح موقت و بیان و دفاع از حكم شرعى آن، حتى با مخالفت اقشارى از جامعه به ویژه روشنفكران و تحصیلكردگان مراكز دانشگاهى روبهرو مىگردد و شبهاتى را كه عمدتاً جنبه اجتماعى و فرهنگى دارد، در مخالفت با آن ارائه مىكنند.
8- تا پیش از تشكیل و پیدایش دولت مستقل پیرو مذهب شیعه، طبیعى بود كه ازدواج موقت رواجى نیابد چرا كه از جهت قوانین دستگاه حاكم این عمل جرم محسوب مىشد و عامل آن قابل تعقیب كیفرى و به كارگیرى مجازات شدید بر ضد او بود، ولى در زمانهایى كه دولتهاى مستقل شیعى در مناطق مختلف جهان اسلام پدید آمد، به ویژه از عصر صفویه، شاهد هیچ دگرگونى چشمگیرى نسبت به ازدواج موقت و از بین رفتن قبح اجتماعى آن نیستیم؟! چرا كه در زمان صفویه حاكمیت یكپارچه سرزمین پهناور ایران مستقلاً در اختیار حاكمان شیعه قرار گرفت و حكومت خود را از مروّجان و پیروان مذهب شیعه معرفى كرد، نیز افكار و مبانى اعتقادى شیعه و فتاواى فقها و شیعه را گسترش داد و آداب و رسوم و فرهنگ مبتنى بر مذهب تشیّع در جامعه ایران پدید آمد. در عهد صفویه در سایر موارد جز ازدواج موقت همچون اقامه نماز طبق فقه اهل بیت، برگزارى مراسم عزادارى عاشورا و دیگر احكام فقهى مرتبط با عبادات و معاملات و حتى احكام مربوط به ازدواج و طلاق، همچون نیاز نداشتن عقد ازدواج به شاهد یا عدم پذیرش سه طلاق در یك مجلس، همگى طبق فقه شیعه، عرفیّت یافت ولى شاهد تغییرى محسوس در نگرش اجتماعى مردم پیرو مذهب تشیّع، نسبت به حكم شرعى ازدواج موقت نیستیم. راز موضوع در كجا نهفته است و امروزه در این باره چه مىتوان كرد یا باید چه اقدامى انجام داد؟ وظیفه هر گروه و قشر اجتماعى در مورد این موضوع به تناسب جایگاه و مسئولیت و اختیارات خود چه مىباشد؟
ارزیابى روند گذشته و نظر موافقان و مخالفان
9- در ارتباط با سؤالهاى بالا، نخستین پرسشى كه قابل طرح است اینكه: آیا روند گذشته و رویگردانى عمومى از ازدواج موقت، درست بوده است؟ آیا روى نیاوردن اجتماع به ازدواج موقت را باید پذیرفت و بر آن مهر تأیید زد و از عملكرد گذشته خواصّ و گروههاى اجتماعى اثرگذار كه سكوت كردند، دفاع كرد یا آنكه آن را قابل دفاع ندانست و ضمن رد آن پیشینه، با تدبیر و سیاستگذارى، جهت اصلاح وضع موجود براى رسیدن به نقطه مطلوب به اقدامى دست زد؟10- آنان كه مدافع روند گذشته بوده و از رویگردانى عمومى از ازدواج موقت دفاع مىكنند، سؤالات و اشكالاتى بر این نوع ازدواج دارند. اینان معتقدند این چالشها موجب مىشود از رواج نكاح موقت جلوگیرى كرد. این اشكالات كه در جامعه ایران و براى پیروان مذهب اهل بیت مطرح مىشود و فارغ از مباحث فقهى و اختلافات مذهبى میان سایر فرقههاى اسلامى است، عمدتاً جنبه فرهنگى و اجتماعى دارد و در دهههاى اخیر بارها در صورتهاى مختلف و به بیانهاى متفاوت، توسط محافل مطبوعاتى و روشنفكرى تكرار شده و در دسترس همگان قرار گرفته است. عمده اشكالات مطرح شده عبارتند از:
1- ازدواج موقت تفاوتى عمده با بىبند و بارى و هرج و مرج جنسى ندارد.
2- ازدواج موقت به حیثیت زنان لطمه مىزند و موجب زبونى ایشان مىگردد.
3- اساس پیمان ازدواج بر استحكام خانواده است اما ازدواج موقت موجب تزلزل آن مىشود.
4- موجب نابسامانى و ویران شدن آشیانه كودكان پدید آمده از ازدواج موقت مىشود.
5- مانع رواج فساد نیست بلكه موجب رشد آن مىشود.
6- موجب سوء استفاده افراد شهوتران و تشكیل حرمسراها مىشود.
7- برخى روایات از ازدواج موقت نهى كردهاند.(17)
البته اشكالات بالا كه در سالهاى اخیر در نشریات روشنفكرى با عناوین مختلف مطرح گردیده، چندان جدید نیست و شهید مرتضى مطهرى در كتاب «نظام حقوق زن در اسلام» به آنها پاسخ قوى و عالمانه داده است.(18)
11- اما نظر مخالفان روند گذشته و كسانى كه در اندیشه اصلاح فرهنگ عمومىِ برخورد منفى با ازدواج موقت مىباشند و آن را یك ضرورت اجتماعى بلكه یك تكلیف دینى تلقى مىكنند، به نكاتى معطوف است كه به طور فشرده مىتوان فهرستى از مهمترین آن نكات را مورد توجه قرار داد:
نكته اوّل: حكم الهى
فارغ از تمامى مباحث فرهنگى - اجتماعى به عنوان یك مسلمان مؤمن و آگاه اگر به مسئله ازدواج موقت نگریسته شود، آشكار مىشود بر اساس مبانى فكرى - اعتقادى مذهب تشیّع، تمامى احكام الهى اسلام بر اساس مصالح و مفاسد وضع شده، پایه و زیربناى هر قانونى كه شریعت اسلامى در ابعاد عبادى، سیاسى، فرهنگى و فردى - اجتماعى از عبادات تا معاملات و سیاسات وضع كرده، بر اساس مصالح واقعى مورد نیاز بشر است؛ مصالح و مفاسدى كه اختصاص به زمانى خاص ندارد و بر اساس اصل خاتمیت، تا قیامت تداوم دارد. اگر چه انسان با توجه به دانش ناچیز و آگاهى كامل نداشتن بر تمامى جنبههاى زندگى خود و جهان، نتواند به تمامى مصالح و مفاسد آگاه باشد.بىگمان انسان نمىتواند مدعى آن باشد كه بر فراز بام هستى ایستاده و تمام زوایاى هستى را زیر ذرهبین عقل و اندیشه خود مشاهده كرده است. عقل آدمى پس از چند دهه از غرور و عُجب و خودبزرگبینى بىجا برخاسته از برخى پیشرفتهاى تكنولوژیك، اكنون در آغاز قرن جدید میلادى، بر این حقیقت به تدریج آگاه مىشود كه در حل معماى هستى و گشودن راز آفرینش، پیشرفت چندانى نداشته، براى تنظیم روابط و مقررات و قوانین فردى و اجتماعى، (كه خود را در حل مشكلات جامعه ناموفق مىیابد، نیز براى چگونه زیستن و تنظیم روابط افراد جامعه بر اساس مصالح واقعى كه ابدیت و حیات جاودان انسان را در بر گیرد)، چارهاى جز این نمىبیند كه دست نیاز خود را به سمت مبدأ و مرجعى دراز كند كه تمامى اسرار آفرینش نزد اوست و ازل و ابد آدمى را مىشناسد.
مبدأیى با این ویژگىها (كه به حكم عقل، حق قانونگذارى دارد) كسى جز حكیم و علیم مطلق و رب و مدبر آفرینش و خالق آن نمىباشد. خداوند رحمان و رحیمى كه با حكمت و علم بىنهایت خود، بر مصالح آدمیان آگاهى دارد و با رحمت گسترده خود، فرد فردِ بندگان را بر سرِ سفره لطف و مهربانى خویش به میهمانى دعوت مىكند.
مبدأیى قانونگذار با این ویژگىها با رعایت تمامى مصالح، چنان كه ازدواج دایم را تشریع كرده، قانون ازدواج موقت را نیز بنا نهاده، اگر انسان به داورى خرد تن داده، اندیشه و عقل را بر احساس و تعصب و كوتاهبینى ترجیح دهد، خواهد فهمید صلاح و رستگارى و نیكبختى او در اطاعت از قانون الهى است، اگر چه به حكمت و مصلحت حكم آگاه نباشد.
البته در ازدواج موقت، حكم، چندان هم تعبدى نیست و انسان مىتواند ملاك و حكمت وضع آن را تا حدودى درك كند. توضیح این مطلب در نكات بعدى خواهد آمد. بر فرض، تعبدى هم كه باشد، عقل اقتضا مىكند بشر در برابر آن ساكت باشد و آن را با احساسات متعصبانه و دور از شأن وحىگرایى آمیخته نكند. البته پذیرفتن دستور الهى، امتحان دشوارى است كه معلوم نیست همگان توان پذیرش آن را دارا باشند.
سر فرو آوردن در برابر ربوبیت تشریعى الهى، از دشوارترین مراحل طى توحید است كه امثال ابلیس (با آن همه عبادت و هزاران سال نیایش) نتوانستند بِدان موفقیت نایل شوند و رانده شده درگاه الهى گشتند. حكایت پذیرش و اذعان به حقانیت قوانین اسلامى همچون ازدواج موقت، آزمایش الهى است. خداوند همگان و از جمله قوم طالوت را مىآزماید؛ به آنان اعلام شد:
«خداوند شما را به وسیله رودخانهاى خواهد آزمود. هر كس از آن بنوشد، پیرو طالوت نیست و هر كس از آن نخورد، قطعاً پیرو او خواهد بود مگر كسانى كه كفى از آن بنوشند و جز اندكى، همگان از آن نوشیدند و نتوانستند در برابر حكم الهى تسلیم باشند.»(19)
براى آنان كه به حقایق الهى باور دارند، باید این پدیدههاى معرفتى تبیین شود و در نشریات و منبرها و تریبونهاى مختلف به آنان گوشزد شود كه ازدواج موقت، قانون خدا است و پذیرش آن و از بین بردن روحیه مقاومت و رویگردانى از آن، اقتضاى حكم عقل و شرع مىباشد. امروزه كه به لطف الهى
اكثر جامعه ما از مردم متدین و فروتن در برابر احكام خداوند و دوستدار شریعت تشكیل شده است و همگى حقانیت فقه اهل بیت را پذیرفته، به ارزش و غناى آن معترفند، چنان كه آن را در صحنههاى مختلف بارها آزمایش كرده و درستىاش را با پوست و خون خود لمس كردهاند به نظر مىرسد با این فضا و جایگاه، اگر مسئله براى عموم زنان و مردان به خوبى تبیین شود، مشكلى از این جهت نسبت به اكثر جامعه (كه سنگ بناى اصلى فرهنگ را تشكیل مىدهند) باقى نخواهد ماند. با تبلیغ و توجیه زنان و مردان متدین، احساس ناخوشایند در برابر این قانون الهى كنار گذاشته مىشود و آن را مىپذیرند، تا به آثار بىشمار مادى و معنوى، دنیوى و اخروى آن به ویژه ثواب و اجر فرمانبردارى از حضرت حق نایل گردند.
یكى از اسرار پافشارى روایات اهل بیت بر اجر و ثواب «متعه» و اصرار بر اینكه رسول اكرم(ص) و حضرت امیر(ع) ازدواج موقت داشتهاند(20) و انجام آن زنده كردن سنت پیامبر است، اشاره به همین نكته است كه تن دادن جامعه به مشروعیت الهى ازدواج موقت، نشانه ایمان و وصول به درجه بالایى از توحید، همچنین شاهد خردورزى و عقلانیت است. وقتى راوى از امام باقر مىپرسد: آیا ازدواج موقت پاداش و ثواب دارد، فرمود: «إنْ كان یرید بذلك وجه اللَّه تعالى و خلافاً على مَن أنكرها لم یكلّمها كلمة إلّا كتب اللَّه له بها حسنة و لم یمدّ یده إلیها إلّا كتب اللَّه له حسنة، فإذا دنا منها غفر اللَّه له بذلك ذنباً فإذا اغْتسل غفر اللَّه له بقدر ما مرّ مِن الماء على شعره قلتُ: بعدد الشعر؟ قال: بعدد الشعر؛ (كافى، ج5، ص342؛ مستدركالوسائل، ج14، ص452).
اگر ازدواج موقت را نه براى شهوترانى، بلكه براى اللَّه و به انگیزه مبارزه با منكران آن انجام دهد، با همسر موقت خود سخنى نمىگوید و او را لمس نمىكند مگر اینكه براى او حسنه نوشته مىشود و به او نزدیك مىشود گناهى از او بخشیده مىشود و وقتى غسل كند، به اندازه تعداد موهاى او كه بر آن آب جارى شده، خداوند گناهان او را مىآمرزد.»
اینها آموزههاى دینى است كه نیازمند بازگویى و تبیین و تفسیر است، اما بیشتر مردم از این حقایق اطلاعى ندارند و یا اطلاعاتى اندك و سطحى دارند.
نكته دوم: نیاز طبیعى و اجتماعى
در بحث قانونگذارى براى تمامى مردم جامعه، از جمله اصول روشنى كه براى موفقیت قانون، الزامى است و رعایت آن كمكى شایان به كم شدن موارد سرپیچى از قانون مىكند، آن است كه با توجه به واقعیتهاى جامعه، قانونگذار، به گونهاى قانون وضع كند كه محدودیت كمترى ایجاد نماید تا از قدرت انتخاب و آزادى مردم كمتر كاسته شود. اگر قانونگذار تمامى مردم را ملزم به رعایت یك شیوه یا الگو كند، طبیعى است شمار افرادى كه در آنها توان رعایت آن الگو وجود ندارد، روز به روز رو به افزایش مىگذارد، در نتیجه علاوه بر بالا بردن درصد سرپیچى از قانون، موجب سست شدن اركان آن بلكه قانونگذار خواهد شد.اگر به مردم در انتخاب پوشاك، خوراك، خانه، كار، دانشاندوزى و دیگر امور مربوط به نیازهاى زندگى، به ویژه آنچه مربوط به غرایز طبیعى است، یك شیوه و روشى القا شود، طبیعى است كه محدودیت همچون فنر زیر فشارى است كه نیروى متراكمى را در خود ذخیره مىكند و به محض پیدایش زمینه براى رهایى و جهش، خود را آماده براى آزادى و گسستن بندها و قیدها مىكند.
قانونگذار باید بداند: نمىتوان همه مردم را ملزم به خوردن یك نوع غذا كرد یا به آنها پوشیدن یك لباس را توصیه نمود، بلكه قانونگذار با توجه به مصالح و مفاسد و خطوط قرمزى كه رعایت آنها لازم است، با تعریف دقیق و عالمانه آنها، در گسترهاى وسیع كه انعطافپذیر باشد و قدرت انتخاب بالایى در آن وجود داشته باشد، باید الگوهاى مختلف ارائه كند تا مردم بر اساس وضع خود، از نظر دارایى، سلیقه، سنّ، جنسیت، گرایشها و ... یكى را برگزینند.
اگر مردم وادار به رعایت یك شیوه در خوردن باشند، طبیعى است بسیارى از آنان به عللى همچون بیمارى، دارا نبودن، علاقه نداشتن و ... نتوانند آن شیوه را رعایت كنند. اگر همه مردم موظف به خریدارى مسكن باشند و مسكن استیجارى لغو شود، طبیعى است این قانون ضمانت اجرایى ندارد، چون همواره شمار كسانى كه نمىتوانند مسكن مِلْكى تهیه كنند فراوان است.
از مجموع غرایز بشرى كه جزء سرشت آدمى است، نیاز جنسى قوىترین آنهاست كه براى دوام و بقاى نسل آدمى، خداوند آن را در وجود انسان نهاده است؛ به تعبیر صدرالمتألهین شیرازى لذت جنسى، همچون پاداشى در برابر تشكیل خانواده و بقاى نسل، در حكمت آفرینش قرار گرفته است. این غریزه اصیل و لازم، موهبتى است كه اگر در مسیر صحیح هدایت شود، افزون بر فراهم آوردن نسلى سالم و شایسته، براى انسان آرامش و زندگى پر از نشاط و لذت و خوشى را به بار مىآورد:
«وَ مِن آیاته أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنْفُسِكُم أَزواجاً لِتَسكنوا إِلَیها.» (روم، آیه 21)
براى رسیدن به این هدف، حكیم و علیم مطلق و مدبّر عالمیان و مربى انسان، قوانین و مقرراتى را در شریعت اسلامى وضع كرده است تا غریزه جنسى در مسیرى صحیح براى تعالى و رشد آدمیان قرار گیرد و از انحراف و بىبند و بارى جنسى كه خانمان آدمى را به باد مىدهد، جلوگیرى شود. بر این اساس همچنان كه در معاملات و خرید و فروشها، بیع، حلال اما ربا حرام گردیده است، براى برآوردن نیاز جنسى هم ازدواج حلال و سایر كامجویىهاى جنسى حرام شمرده شده است.
در درجه نخست، عقد ازدواج اگر به صورت دایمى انجام پذیرد، بهترین شكل و شیوهاى است كه اسلام به آن توصیه مىكند اما هر كسى واقعیتهاى اجتماعى را درك كند، مىداند ازدواج دایم، براى همگان، در همه وضع، فراهم نیست. این مشكل در عصر جدید و رشد فناورى، دوچندان گردیده است.
به قول راسل:(21) در عصر حاضر، ازدواج بدون اختیار به تأخیر مىافتد. اگر در گذشته تحصیلات در اوایل جوانى پایان مىگرفت، امروزه تا حدود سى سالگى چه بسا به پایان نرسد. از سوى دیگر، بر اثر رسانهها و وسایل ارتباطى سالم و ناسالم و فیلم و ماهواره و اینترنت، سن بلوغ كاهش یافته است. در نتیجه از سن بلوغ و آمادگى جنسى حدود 20 سال مىگذرد. در سالیانى كه جوان در اوج غریزه جنسى است و بیشترین فشار را براى تأمین این نیاز طبیعى و نشانه الهى تحمل مىكند، بر اثر عوامل گوناگون فردى و اجتماعى از تأمین آن ناتوان مىباشد. در اینجا راه حل چیست؟ قانونگذار باید چه وضعى را فراهم آورد؟ آیا تجویز بىبند و بارى و تأمین غرایز جنسى از هر راه ممكن، همچون فحشا و همجنسبازى و خودارضایى و دوستىهاى ناسالم و چشمچرانى (و به تعبیر شهید مطهرى، شراكت و كمونیسم جنسى)(22) قابل قبول است؛ راه حلى كه به هیچ وجه طبق مصالح انسان نیست و در اسلام به شدت نكوهش و حرام شده است؟
راه حل دیگر، انتخاب رهبانیت و غریزه را تحت فشار قرار دادن است. راه حلى كه براى بیشتر جوانان، غیر ممكن است و عقل آدمى آن را بر خلاف جریان آفرینش به حساب مىآورد.
مشكل بالا رفتن سن ازدواج و پایین آمدن سن بلوغ و فاصله زیاد افتادن میان سن بلوغ تا ازدواج، یكى از مشكلات جامعه كنونى است؛ بر این مشكل، موارد زیاد دیگرى نیز افزوده مىشود، صرف نظر از آنكه شمار زنها بیشتر از مردان است. معمولاً مردان بیش از زنان در معرض نابودى و حوادثى همچون جنگ، تصادف و خطرات مختلف قرار دارند. از سوى دیگر، مردان در تمام سالهاى جوانى تا میانسالى و حتى پیرى، احساس جنسى خود را از دست نمىدهند، ولى زنها در زمانهاى خاصى همه ماهه و پس از حدود پنجاه سالگى، تمایلشان به جنس مخالف به شدت كاهش مىیابد.
حال با توجه به واقعیتهاى اجتماعى كه اگر شمارش گردد، مواردى دیگر نیز بر آن افزوده مىشود، نتیجه آن خواهد بود كه صدها هزار نفر، به ویژه جوانان و از جمله دختران جوان، از ازدواج محروم مىمانند، در نتیجه نه تنها در معرض دهها آسیب روحى، روانى، فردى و اجتماعى واقع مىشوند بلكه جامعه را نیز در معرض خطر قرار مىدهند. جهان غرب براى چیره شدن بر این مشكل، راههایى پیش گرفته كه نادرستى و ضد بشرى بودن آن روشن و غیر قابل انكار است.
بىبند و بارى جنسى، رهاورد آن بیمارىهاى گوناگونى همچون ایدز و لرزان شدن نهاد خانواده است. راه حل ریاضت و رهبانیت نیز پاسخگو نخواهد بود. آیا براى حل این مشكل (اگر با دیدى كلان و همهجانبه به واقعیتهاى جامعه نگریسته شود) راهى جز ازدواج موقت باقى مىماند؟
بدیهى است اگر جزئىنگر باشیم وقتى از خانمى بپرسند آیا ازدواج موقت را مىپذیرید، با صرف نظر از باورهاى مذهبى و ایمان قلبى، آن را مردود مىداند، ولى اشكال كار آن است كه به موضوع از دریچه فردى نگریسته شده است، ولى از خانم جوانى كه ازدواج نكرده یا از شوهر خود جدا شده یا همسر خود را از دست داده یا به هر علت دیگر از ازدواج دایم محروم است، مىتوان انتظار داشت پاسخ مثبت به پرسش بالا دهد.
طبیعى است كه قانونگذار باید در رتبه اوّل منافع عمومى و مصالح اجتماعى را بر گرایشهاى شخصى ترجیح دهد. حال در مقام ترجیح مصالح اجتماعى چاره چیست؟ آیا بهترین راه، آن نیست كه از چارچوب و انحصار ازدواج دایمى بیرون رویم و با شرایطى آسانتر و با حفظ تمامى آنچه در ازدواج سالم باید رعایت گردد، با طرح ازدواج موقت از بحرانهاى اجتماعى و ناهنجارىهاى اخلاقى و محرومیتهاى بىمورد رهایى یابیم، در نتیجه نیروى پر انرژى و فعال جامعه كه جوانان هستند و آینده جامعه مرهون تلاش آنهاست، بالنده شود؟
آیا به راستى مىتوان پذیرفت جوانى كه در آتش شهوت و بحران جنسى مىسوزد، به حال خود رها شود و به نیاز مشروع و طبیعى او، جامعه پاسخى مساعد و عقلانى ندهد اما در عین حال از او انتظار رفتار طبیعى و هنجار داشته باشد، یا از او درخواست تحصیل، پیشرفت، كار، تلاش و مراعات فرهنگ و باورهاى جامعه را داشته باشد؟
نكته سوم: ضرورت كمك به پارسایى جامعه
بر اساس فقه اسلامى و دستورهاى شرعى، اگر از گناهان و محرّماتى كه در ارتباط با مسائل جنسى حرام شدهاند، فهرستى فراهم گردد، مشاهده مىشود كه چه فهرستى طولانى درست مىشود.انواع روابط نامشروع و مسائل مرتبط به آن مانند لمس نامحرم، نگاه شهوتآلود به نامحرم، تماشاى فیلمها و مناظر شهوتانگیز، معاشرت و گفتگوهاى برانگیزنده شهوت، رقص، خلوت با نامحرم، تخیلات شهوتانگیز، شنیدن موسیقى و غناى شهوتزا، رفتن به مراكز و مجالس شهوتانگیز، بىحجابى و بدحجابى و عدم رعایت پوشش شرعى، آرایش كردن و انجام كارهایى كه جلب توجه نامحرم مىكند، از عناوین حرامى مىباشند كه در ارتباط مستقیم با مسائل جنسىاند. اگر بر این گناهان، محرّماتى اضافه شوند كه به طور غیر مستقیم از مسائل جنسى تأثیر مىپذیرند مثل گناهان اقتصادى همچون دزدى، رشوه، غشّ، كمفروشى كه افراد براى برطرف كردن فقر مادى و فراهم شدن شرایط ازدواج مرتكب مىشوند، مشخص مىشود كه یك مسلمان در ارتباط با نیاز جنسى، چگونه محدودیتهاى فراوان دارد، به رغم آن كه شهوت قوىترین غریزه او را تشكیل مىدهد و نیاز فطرى و طبیعى است، چون بر اساس مصلحت و حكمت و نظام وجود، بر وفق علل نهایى آفرینش، این نیروى قوى در انسان به ودیعت نهاده شده است. در برابر فهرست طولانى گناه، به او گفته مىشود: اگر بر اثر ازدواج نكردن به گناه مىافتى، شرعاً بر تو واجب است ازدواج كنى. حال با توجه به آن محرمات و این وجوب شرعى، اگر ازدواج منحصر به دایم شود و جامعه (از لحاظ فقهى همچون جوامع اهل سنت، یا از لحاظ فرهنگ غلط و تعصبات نادرست) از ازدواج موقت رویگردان شود، آیا نتیجه جز تكلیف خارج از توان، عسر و حرج و در نهایت انفجار گناه، خواهد بود؟! آیا در این اوضاع، انتظارى جز دور شدن جامعه به ویژه جوانان معصوم از معنویت، دین و ایمان و اخلاق مىرود؟
نیز ناهنجارىهایى مانند: آلودگى به انواع آسیبهاى جسمى و روحى، آلوده شدن به گناه، افتادن در دام اعتیاد و ایدز، قربانى شدن بر اثر تهاجم فرهنگى، افتادن به چنگال نظام سرمایهدارى و سلطه جهانى، گرفتار شدن به انواع مدپرستىها و آرایشها و پوششهاى هنجارشكن، به چالش كشیدن هنجارهاى اجتماعى و برقرار شدن روابط نادرست و نامشروع دختر و پسر! آیا نتیجه جز این خواهد بود؟
در حالى كه شریعت اسلامى، سهل و آسان است و در كنار هر حكم حرامى، یك راه مشروع و مباح قرار گرفته است تا براى كسى كه مىخواهد راه خدا را بپیماید و از شیطان و اطاعت هواى نفس دورى ورزد، به طور طبیعى شرایط فراهم باشد. در این حال مىتوان به راز حدیث مشهور حضرت امیر(ع) پى برد كه به روایت سنّى و شیعى فرمود: «اگر «عمر» از متعه نهى نمىكرد، جز بدبخت مرتكب زنا نمىشد.»(23)
این روایت نشان مىدهد وقتى راه حلال بسته شد، روى آوردن به حرام دور از انتظار نیست. با توجه به این ملاك، در روایت مىتوان زنا را به عنوان مثال دانست و به طور كلى اعلام كرد بسته شدن راه مشروعِ ازدواج موقت، زمینه براى معاصى فراوانى را در اجتماع پدید مىآورد. طبیعى است كه براى صلاح و رشد جامعه و حركت آن به سوى فضایل اخلاقى و حتى پیشرفت مادى، باید راههاى مشروعِ تأمین نیازهاى غریزى، با بهانههاى بیهوده، بسته نگردد. امامان معصوم(ع) با صراحت فرمودهاند:
«انّ اللَّه رأف بكم فجعل المتعة عوضاً لكم من الأشربة؛(24) خداوند به شما رأفت دارد، از اینرو در عوض آنكه شراب را حرام كرده، ازدواج موقت را حلال دانسته است.»
حال با توجه به این معیارها، چه توجیه عقلانى و شرعى وجود دارد كه جوانان را انبوهى از گناهان و مناظر شهوتآلود احاطه كند و شارع راه مشروع برونرفت از این محاصره را اندیشیده باشد، ولى به خاطر برخى خیالات بیهوده، جوانان در محاصره خانمان سوز باقى بمانند اما جامعه از آنها انتظار آلوده نشدن و رعایت تقوا را داشته باشد؟! آیا كاركرد و سیره انبیا و اولیاى دین در حمایت از احكام شریعت و اجراى آنها در جامعه، برخورد كنونى جامعه ما و اولیا و تأثیرگذاران آن را مىپسندد و آن را تأیید مىكند؟
قرآن كریم در آنجا كه به بازگویى قصه لوط و قوم او مىپردازد، اعلام مىكند: وقتى رسولان و فرشتگان الهى با چهرههاى نوجوان و جذاب نزد لوط آمدند و قوم وى قصد سوء نیت به آنها را داشتند، پیامبر و عبد صالح الهى به آنها پیشنهاد كرد: «اى قوم! این دختران من در اختیار شما مىباشند، مىتوانید با آنها ازدواج مشروع داشته باشید و بدین وسیله از گناه دورى نمایید و تقوا را رعایت كنید و مرا در برابر میهمانانم رسوا نسازید.» (هود، آیه 78).
این سیره انبیاست كه حكایتگر جهاد و تلاش عملى آنها در راه زنده كردن سنتهاى الهى و برقرارى احكام دین مىباشد. این آیه به گفته مفسران، دربردارنده پیشنهاد ازدواج دختران لوط به منحرفان در روابط جنسى بوده،(25) چه بسا از آن ازدواج موقت قابل برداشت مىباشد، در نتیجه نشان مىدهد براى رعایت حدود الهى و جلوهگر شدن تقوا، اقدامات پیشگیرانه عملى لازم است.
باید راههاى مشروع دفع غریزه شهوت باز باشد. اقدام اجرایى لازم است و گرنه فقط مبارزه منفى و نهى از منكر و رویارویى با گناه از طریق زبان یا عمل و اقدام تبلیغى و رسانهاى یا اقدام اجتماعى، حتى اقدامات قسرى نیروى انتظامى و اجراى حدود و تعزیرات، كافى نیست. در صورتى مبارزات تأثیر دارد كه بستر لازم براى تأمین نیازهاى جنسى از راه مشروع، فراهم باشد چون در عرصه بیمارىهاى اجتماعى، پیشگیرى و بهداشت، مقدّم بر درمان است. این امر نیاز به جهاد تمامى افراد جامعه و دلسوزان، به ویژه مدیران و سیاستگذاران دارد و برنامهریزى دقیق آنها را مىطلبد كه تمامى مسیرهاى مشروع تأمین نیاز جنسى از جمله ازدواج موقت و تعدد زوجات هموار گردد، حتى به صورت یك هنجار اجتماعى و مورد قبول عموم، با حمایت رسانهاى و نظام سیاستگذارى، مورد حمایت و تأیید جامعه قرار گیرد.
در فقه اسلامى دیده مىشود كسى كه به سبب فقر، به سرقت آلوده شده، قطع ید نمىشود یا كسى كه همسر ندارد، بر اثر فحشا، به رجم و اعدام محكوم نمىشود، یا شرط اذن ولىّ براى ازدواج دختر در صورتى است كه در دسترس باشد نظایر این احكام نشان مىدهد روح حاكم بر شریعت اسلامى آن است كه همواره راه تقوا در برابر انسان گشوده باشد. آنگاه اگر كسى بر اثر سوء اختیار با وجود باز بودن راه صلاح و پارسایى، راه مقابل را برگزید، در برابر او باید به اقدام و رویارویى دست زد.
نكته چهارم: مصلحتى قابل فهم
گذشته از مسئله تعبّد كه هر مؤمن باید به احكام الهى از جمله مشروعیت ازدواج موقت معتقد باشد، ازدواج موقت و حلیّت آن، از مسائل تعبدى صرف نیست كه انسان به كمك اندیشه و تجربه و بررسى وضع اجتماعى، نتواند به آثار مثبت و ارزشهاى والاى آن پى برد و صرفاً از روى ایمان به احكام الهى و حكمتى كه در آنها نهفته است، آن را بپذیرد. البته روحیه تعبّد بسیار ارزشمند و از پشتوانه عقلانى برخوردار است، ولى با این وجود، مشروعیت ازدواج موقت و پذیرش مصلحت نهفته در آن، امرى نیست كه چندان پوشیده باشد و نتوان حدس زد اگر به عنوان یك فرهنگ رایج، جزء روشهاى ازدواج قرار گیرد، چه آثار مفیدى براى افراد و اجتماع به ارمغان مىآورد. البته این مطلب در فرضى است كه قبح و زشتى اجتماعى آن زدوده شود، ولى در جامعهاى كه فحشا و گناه و روابط نامشروع دختر و پسر و دوستىهاى حرام براى بسیارى از افراد، از ازدواج موقت، پذیرفتهتر است، نمىتوان شیرینى این حكم الهى را چشید و شاهد ثمرات آن بود.البته براى دفع غریزه گرسنگى، اولویت اوّل، رفتن به منزل و استفاده از غذاى مطبوع آنجا است. همچنان كه رفع نیاز به مسكن، در اولویت اوّل با تهیه منزل شخصى انجام مىشود، ولى نمىتوان ضرورت منازل استیجارى را منكر بود. همین طور در مورد دیگر نیازها و تأمین غرایز، راههاى مشروع متعددى باید وجود داشته باشد تا با توجه به اوضاع مختلف و ویژگىهاى اقشار گوناگون، كسى در بلاتكلیفى و سرگردانى براى تأمین نیازهاى اولیه خود نماند.
ازدواج و تأمین نیاز جنسى توسط مردم، اعم از زن و مرد، دختر و پسر، در اولویت اوّل با ازدواج دایم است اما در پارهاى موارد، به متعه اشاره شده است، مثلاً در زمان جنگ و دور بودن سربازان از وطن،(26) یا براى كسى كه همسر دایم ندارد اما نه براى آنكه همسر دارد؛ على بنیقطین كه داراى همسر بود از امام هفتم در باره متعه مىپرسد، حضرت مىفرماید:
«ما أنت و ذاك قد اغناك اللَّه عنها؛(27) تو را چه و این كار! خداوند تو را از آن بىنیاز كرده است.»
اما در موارد دیگر باید ازدواج موقت به عنوان یك راه مشروع و مورد توجه شارع، رسمیت یابد و بدین وسیله انسان از ارتكاب گناه مصونیت پیدا كند. وقتى مجموع مقررات شرعى بررسى شود، آشكار مىگردد شارع احكام را به شكلهاى مختلف و به صورت رتبهبندى مانند تنظیم احكام اولیه و ثانویه، طرح موضوعاتى چون ضرر، عسر، حرج، مشقّت، اكراه، اجبار و تكلیف تنظیم مىكند كه افراد بتوانند به راحتى فرمان الهى را اطاعت كنند. در كنار وضو، تیمم وضع شده، در كنار وجوب قیام در نماز، نشستن براى ناتوان تشریع گردیده است. حال اگر جامعه بخواهد روى رستگارى و سعادت را ببیند، باید به مجموعه احكام الهى به صورت یكپارچه ایمان آورد. یك بام و دو هوا و تجزیه در احكام و به قول قرآن «نؤمن ببعض و تكفر ببعض» به از دست رفتن تمامى مصالح و حكمتهایى كه در وضع احكام نهفته است مىفرجامد. طبق این قاعده كه یك اصل عمومى و كلى است، در امر ازدواج نیز، شارع آن را به دو شیوه دایم و موقت تنظیم كرده، استفاده از سایر روشهاى دفع غریزه جنسى را حرام كرده است. نمىتوان به بخشى از این مقررات (ازدواج موقت) پشت كرد و در عین حال انتظار داشت مسائل جنسى در مسیرى صحیح هدایت گردد.
هر گاه به تمامیت شریعت، بدون به كارگیرى سلیقه و نظر شخصى، جامعه ایمان آوَرَد و به همه احكام آن عمل كند، ثمرات ارزشمند احكام به بار مىنشیند و جامعه از بركات آن بهرهمند خواهد شد. آنگاه كه ازدواج دایم به عنوان اصل اوّلى براى تأمین نیاز جنسى و ازدواج موقت براى موارد خاص تشریع و مورد عمل واقع شد، مىتوان انتظار داشت بىبند و بارى جنسى و انواع معاصى مرتبط با جنسیت، كاهش یابد و علاوه بر پایین آمدن درصد فحشا و همجنسبازى و خودارضایى، انواع مفاسد دیگر كاهش یابد. دریچه ورود شیطان به جامعه غریزه جنسى است، از راههایى چون: چشمچرانى، روابط ناسالم دختر و پسر، دسترسى به فیلم و سىدى و موسیقىهاى مستهجن، استفاده از شبكههاى ماهوارهاى و اینترنتى فاسد، رقص، بىحجابى، استفاده از پوشش نادرست، آرایشها و خودآرایىهاى مهیّج، مدپرستى، مصرفگرایى، بىهویتى، ناامنى و ... با روال طبیعى رفع نیاز جنسى، جامعه از جهت آرامش روانى و امنیت و پایین آمدن فشارها به حالت تعادل مىرسد؛ از جهت مادى مسیر پیشرفت و توسعه و رشد علمى و استقلال را مىپیماید؛ از جهت معنوى نیز زمینه لازم براى گسترش پارسایى و اخلاق نیكو و صفات پسندیده فراهم مىآید، بدین وسیله، آدمى سعادت دنیا و آخرت را در آغوش مىگیرد.
در مسیر صحیح و متعادل قرار گرفتن تأمین نیاز جنسى، آنقدر مهم است كه مىتوان اذعان كرد بسیارى از ناهنجارىهاى اقتصادى، فرهنگى، بحرانهاى اجتماعى، كشمكشهاى سیاسى، تهاجم فرهنگى و فتنهگرى دشمنان، در پرتو ازدواج كاهش مىیابد و قابل مهار شدن است.
نكته پنجم: پاسخ به اشكالها
پاسخ بسیارى از اشكالات هفتگانهاى كه به ازدواج موقت شده است و پیش از این به آنها اشاره شد، از مباحث مطرح شده گذشته، آشكار مىگردد و بررسى تفصیلى آنها ضرورتى ندارد، ضمن آنكه بررسى اشكالات نیازمند مقالهاى مستقل است. ازدواج موقت با شرایطى كه دارد از جمله: مهریه، تعیین مدت، لزوم نگهدارى عدّه، خواندن عقد، اذن و رضایت ولىّ شرعى براى دختران، با ازدواج دایم تفاوتى چندان ندارد اما به هیچ وجه قابل مقایسه با بىبند و بارى نیست. این ازدواج وقتى به عنوان سنت نبوى و امر شرعى رایج گردید، موجب تحقیر و زبونى كسى از جمله زنان نخواهد بود؛ نیز نه تنها موجب تزلزل نهاد خانواده نمىشود بلكه به استوارى آن كمك مىكند.از سوى دیگر با توجه به اینكه حكمت اصلى این ازدواج، بقاى نسل نیست و ضمن آن حتى شرط عدم آمیزش مشروع است، پدیده كودكان بىسرپرست منتفى خواهد بود.
اگر فرزندى متولد شد، با توجه به مشروعیت ازدواج و تعیین تكلیف كودك از جهت والدین، مشكلى پدید نمىآید. اما اینكه گفته مىشود ازدواج موقت مانع رواج فساد نیست، یا موجب رشد آن مىشود، شگفتآور است؛ همان روایت مشهور حضرت امیر(ع) «اگر نهى عمر از ازدواج موقت نبود، به استثناى افراد بدبخت كسى به فحشا دست نمىزد» براى پاسخ كافى است. البته كسى انتظار ندارد ازدواج موقت مانع هر نوع فساد، آن هم صد در صد باشد.
مىگویند ازدواج موقت موجب سوء استفاده هوسبازان و شهوت رانان مىشود؛ این اشكال نیز پذیرفتنى نیست چون همواره از هر قانونى ممكن است بد استفاده شود ولى استفاده نادرست دلیل بر به اجرا در نیاوردن قانون نمىشود. از ازدواج دایم هم بد استفاده مىشود؛ آیا مىتوان آن را ممنوع كرد؟ البته وظیفه مدیران است با تدابیرى، سوء استفاده از قانون را كاهش دهند.
اشكال هفتم و نهى ائمه(ع) از ازدواج موقت، از آنروست كه در اولویت اوّل، ازدواج دایم است و این روایات ناظر به رتبهبندى ازدواج مىباشد. شگفتآور آنكه برخى، روایتى را از حضرت امیر نقل و آن را چنین ترجمه مىكنند:
«هر گاه بدانم شخص نااهل به ازدواج موقت پرداخته است او را سنگسار مىكنم»(28) كه تحریف در ترجمه روایت است، چون متن روایت چنین است:
«لا أعلم أحداً تمتّع و هو محصن إلّا رجمتهُ بالحجارة.» شهید مطهرى این روایت را از كتاب «الاحوال الشخصیة»، تألیف «شیخ محمد ابوزهره» نقل مىكند، سپس از مترجمى، عین همین ترجمه را نقل مىكند، بعد مىفرماید: «چرا مترجم كلمه «محصن» را به «نااهل» ترجمه كرده است؟ در حالى كه معناى آن «زندار» بودن است.»(29) بنابراین:
اوّلاً: روایت مربوط به ازدواج موقت متأهلان است.
دوم: روایت ضعیف است و قابل عمل و فتوا نمىباشد.
سوم: با توجه به روایت مشهورى كه از حضرت نقل شد، نیز با عنایت به آنچه از ضروریات فقه اهل بیت است (كه به شدت تحریم ازدواج موقت را رد مىكردند) نمىتوان با این روایت ضعیف، منكر مشروعیت ازدواج موقت شد.
خاتمه
در پایان مقاله توجه به این واقعیت لازم است كه ادامه روند جارى و اصرار بر قبح اجتماعى و رویگردانى جامعه از ازدواج موقت، نه به صلاح دنیا و نه به صلاح آخرت مردم است. باید تدبیرى اندیشید تا این حكم تعطیل و فراموش شده الهى به اجرا در آید. این وظیفه و تكلیف به ویژه پس از استقرار نظام مقدس جمهورى اسلامى (كه وظیفه اجراى شریعت را به شكل یك مجموعه هماهنگ بر عهده دارد) دوچندان مىشود. نظام اسلامى باید بداند همچنان كه در برابر محرّمات، وظیفه نهى از منكر دارد و در برابر واجبات، وظیفه اجرا و امر به معروف دارد، باید براى مباحات و مستحبات نیز برنامهریزى كند، به ویژه آنجا كه زمینه و بستر ارتكاب جرم را كاهش مىدهد.البته موضوع چون پیچیده و حساس است، نیازمند مطالعه جدى از ابعاد گوناگون با استفاده از كارشناسى است، ولى به فراموشى سپردن آن نیز بر خلاف وظیفه و مصلحت است.
نظام اسلامى باید سیاستگذارى كند و سایر اقشار و گروههاى اجتماعى را به كمك فرا خواند، به ویژه مراكز علمى - فرهنگى، از جمله دانشگاهها باید به میدان بیایند و زمینههاى فرهنگى ازدواج موقت را هموار گردانند. در این میان از نقش اساسى حوزههاى علمیه و علماى بزرگ و فهیم و دلسوز و پارساى جامعه، نیز مراجع تقلید نمىتوان غافل بود. موضوع زمینه تلاش و جهادى سخت است كه بیش از همه نیاز به ازخودگذشتگى حیثیتى دارد. باید به مضمون روایت شریف «العلماء ورثة الانبیاء؛ عالمان وارثان پیامبرانند» عمل كرد و در رساندن پیام الهى، از جان و آبرو مایه گذاشت. امروزه بالعیان براى همگان ثابت شده، حتى مسئولان نظام اسلامى تصریح كردهاند هر كجا كمبود و مشكلى وجود دارد، از جهت عمل نشدن، یا درست عمل نكردن به حكم الهى است. بر این اساس، آنان كه دلسوز كشورند و دلشان براى جوانان و حل مشكلات آنان مىتپد، باید بدانند پاسخگویى مسئولان به جوانان و حل مشكل ازدواج آنها، امرى است كه نمىتوان به راحتى از آن گذشت. پاسخگویى پیش از آنكه به جوانان باشد باید به خدا و پیامبر و قرآن باشد كه ازدواج موقت را حلال شمردند، ولى بر اساس سیاستهاى غلط و تعصبهاى جاهلى، جامعه آن را بر خود حرام كرده است. باید با استفاده از تمامى امكانات اجتماع، با برگزارى همایش و پژوهش، نیز تدوین قوانین یا برنامهریزى كلان، این نیاز را برآورد. آنجا كه سیاستها و چشماندازها تدوین مىگردد، یا برنامههاى درازمدت تنظیم و تدوین مىشود، نیز با استفاده از رسانهها به ویژه نشریات و صدا و سیما و ساختن فیلم، مىباید این مشكل را حل كرد و در سایه آن رضایت خداوند را كسب كرد.
پی نوشت :
1) عبدالرحمن جزیرى، الفقه على المذاهب الاربعة، ج4، ص91 - 90؛
محمدحسن نجفى، جواهرالكلام، ج30، ص139؛ عبدالحسین شرفالدین الموسوى،
مسائل فقهیه، ص61.
2) در صحیحه ابىبصیر روایت شده «سألتُ اباجعفر(ع)
عن المتعة فقال: نزلتْ فى القرآن «فما استمتعتم به منهنّ فآتوهنّ اجورهنّ
فریضة و لا جناج علیكم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة.»، وسائلالشیعه،
كتاب النكاح، ابواب المتعه، باب 1، ح1، ج14، ص436.
3) مسائل فقهیه، ص62 - 61.
4)
عن صحیح مسلم عن عطاء قال: قدم جابر بنعبداللَّه معتمراً فجئنا فى منزله
فسأله القوم عن اشیاء ثم ذكروا المتعة فقال: نعم استمتعنا على عهد
رسولاللَّه(ص) و ابىبكر و عمر.»، جواهرالكلام، ج30، ص145؛ علامه امینى،
الغدیر، ج6، ص223 - 222؛ مسائل فقهیه، ص63. 5) طبق روایت مشهور میان
فریقین، خلیفه دوم بر منبر قرار گرفت و اعلام كرد: «ایها الناس! متعتان
كانتا على عهد رسولاللَّه(ص) أنا انهى عنهما و احرّمهما و اعاقب علیها،
متعة الحج و متعة النساء؛ جواهرالكلام، ج30، ص139 - 140.
6) مسائل فقهیه، ص70.
7) همان، ص71 - 68.
8) همان، ص65 - 63؛ جواهرالكلام، ج30، ص148 - 144.
9) همان، ص69 - 68؛ وسائلالشیعه، ابواب المتعه، ج14، باب 1، ح2، ص436.
10)
در حدیثى معتبر زراره مىگوید: جاء عبداللَّه بنعمر (عمیر، در نسخه بدل)
اللیثى الى ابىجعفر(ع) فقال: ما تقول فى متعة النساء؟ فقال: احلّ اللَّه
فى كتابه و على سنّة نبیّه فهى حلال الى یوم القیامة. در ادامه این گفتگو،
وقتى امام انكار شدید عبداللَّه بنعمر را دید فرمود: «فأنْتَ على قول
صاحبك و أنا على قول رسولاللَّه(ص) فهلمّ اُلاعنك أنّ الحقّ ما قال
رسولاللَّه(ص) و انّ الباطل ما قال صاحبك.» (وسائلالشیعه، ج14، ح6،
ص437).
11) همان، باب 2، ح3، ص442.
12) همان، باب 1، ح10، ص438.
13)
همان، باب 6، ح5، 4 و 3، ص450. (به عنوان نمونه، امام صادق به عمار و
سلیمان بنخالد فرمود: «تا وقتى كه در مدینهاید، بر شما متعه را حرام كردم
زیرا زیاد نزد من مىآیید و غم دستگیرىتان را دارم آنگاه گفته مىشود:
اینان [كه اهل متعهاند ]یاران جعفر مىباشند.»، ح5، همان). این روایت
نشان مىدهد ائمه(ع) نیز تحریم ولایى نسبت به متعه در مواردى خاص كه مصلحت
بوده داشتهاند.
14) همان، باب 2، ح11.
15) الفقه على المذاهب الاربعة، ج4، ص91 - 90.
16)
به عنوان نمونه، زراره در روایتى كه مناظره امام پنجم را با عبداللَّه
بنعمر(عمیر) لیثى نقل مىكند، عبداللَّه كه منكر حلیّت نكاح موقت بوده و
به امام معترض است و امام او را به مباهله دعوت مىكند، خطاب به حضرت
مىگوید: «یسرّك انّ نسائك و بناتك و اخواتك و بنات عمك یفعلن؟ قال: فاعرض
عنه ابوجعفر(ع) حین ذكره نسائه و بنات عمه؛ آیا حاضرى زنان و دختران و
خواهران و دختر عموهایت ازدواج موقت كنند؟» در اینجا امام چهره از
عبداللَّه برگرداند! علت واكنش امام روشن است؛ چون مشخص مىشود
مناظرهكننده در برابر منطق و استدلال محكم امام، به حمله عاطفى و احساسى
دست مىزند كه در آن وضع امام بهترین عكسالعمل را سكوت و روى برتابیدن
مىبیند.
17) براى نمونه مراجعه كنید به نشریه گزارش، شماره 100، خرداد
78؛ همشهرى، 21/10/80؛ همبستگى، 4/9/80؛ كار و كارگر، 21/9/80؛ كیهان،
22/9/80؛ شفا، اسفند 80؛ مجله همسر، شماره 33 و 34، ص19 - 17؛ كار و
كارگر، 19/6/79 و 27/6/79.
18) نظام حقوق زن در اسلام، بخش دوم، ازدواج موقت، ص52 - 32. نشر صدرا، تهران.
19) سوره بقره، آیه 249.
20)
امام صادق فرمود: پیامبر اكرم ازدواج موقت داشته است و من دوست ندارم مرد
مسلمان از دنیا برود و یكى از سنتهاى حضرت را انجام نداده باشد. (وسائل،
باب 2، ابواب المتعه، ح1 و 2). همچنین ازدواج موقت حضرت امیر را
ابنبابویه نقل كرده است. (همان، باب 1، ح23).
21) دكتر شعایى، متعه و آثار حقوقى و اجتماعى آن، ص231؛ نشریه زن روز، 1786.
22) نظام حقوق زن در اسلام، ص28 - 27.
23) تفسیر طبرى و ثعلبى، به نقل از مسائل فقهیة، ص69 - 68؛ وسائلالشیعه، ج14، ابواب المتعه، باب 1، ح2، ص436.
24) وسائلالشیعه، ج14، ح7 و 8، ص438.
25) سیدمحمدحسین طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج10، ص341 - 337؛ اكبر هاشمى رفسنجانى، تفسیر راهنما، ج8، ص201 - 196.
26) همان، باب 1، ح25.
27) همان، باب 5، ح1، 2 و 3.
28) روزنامه زن، گزارش كتایون مصرى،
منبع: http://www.tebyan.net