ازدواج
دفتر ازدواج شمال تهران(286).ارائه دهنده کلیه خدمات مربوط به ازدواج و وکالت در حوزه خانواده
عقد خاطره انگیز و به یاد ماندنی!!!
هر دو ساکن آمریکا بودند هر چند سابقه ازدواج داشتند اما از قوانین اینور خیلی با خبر نبودند. طبق قرار قبلی موقع ثبت ازدواج فرا رسید، زوجین که آمدند دیدم که تنها آمدند،گفتم خوب تا شرایط ضمن عقد رو براتون بخونم و شما امضا می کنید بقیه  مهمونا هم میرسن که به عنوان شاهد امضا کنن، گفتن ما همین دو نفریم و فکر کردیم کافیه، خواستیم اطرافیانمون رو سورپرایز کنیم که تنهایی رفتیم دفترخونه و ثبت کردیم. گفتم که اینجوری نمیشه و حتما بایستی سه تا شاهد داشته باشین، اینا که میخاستین کسی نفهمه، زنگ به خانواده و دوستان که ما تو محضریم بیاین برا شاهد، گفتن عقد رو بخونیم و شاهدا هم میان، اما راضیشون کردیم حالا که میخاین عقد رو بخونید صبر کنین خانواده ها هم بیان در حضور اونا عقد رو بخونیم بهتره اونا هم ناراحت نمیشن؛ برادر و خواهر داماد و  دوست عروس اومدن؛ عروس و داماد نشستن سر سفره، میگن حالا که اینجوری شد پس قند بسابیم، نفراتشون کم بود گفتیم یه نفر فقط قند بسابونه بدون پارچه. پس حلقه هم دست هم کنیم تا مجلس رسمی تر بشه، خانم که خودش از قبل حلقه داشت اما اقا داماد حلقه نداره! دنبال حلقه میگردن چشمشون به حلقه من افتاد گفتم اگه خانمم بفهمه کله ام رو میکنه ها!!! بالاخره حلقه رو بهشون دادیم و حالا دنبال عکاس که یه نفر ازشون خانوادگی عکس بگیره، بالاخره اون روز هم نقش سردفتر بودیم، هم عاقد، هم حلقه، هم عکاس.... عقد خاطره انگیزی بود هر کدام از این اتفاقات همراه با خنده بسیار همراه بود و عروس داماد با خاطره ای به یادماندنی دفتر رو ترک کردن و رفتن که حلقه بگیرن بعد برن خونه...



نويسنده :ع. ق. استاد حوزه و دانشگاه.
تاريخ: چهارشنبه هجدهم دی ۱۳۹۲ ساعت: 16:15





[قالب وبلاگ : بیاتو اسکین] [Weblog Themes By : Bia2skin.ir]